Web Analytics Made Easy - Statcounter

شعبان که از نیمه می‌گذرد، انگار خیلی‌ها دلشوره می‌گیرند، دلشوره‌ی اینکه رجب با همه‌ی فرصت‌های ناب استغفارش گذشت و شعبان هم با تمام نفحات و فرصت‌های خاص رو به اتمام است. اما قسمت حال خوب کن ماجرا این جاست که از نیمه‌ی شعبان به بعد انگار با هر تصمیم و اقدام حال خوب کن، دست پر مهر و پدرانه امام غایبمان را هم حاضرتر می‌بینیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیشتربخوانید

چه غفلت و بی اعتنایی هایی قساوت قلب می آورد؟

انگار از سالروز میلاد اماممان به بعد صدایی در سرمان لانه می‌کند که مرا هزار امید است و هر هزار تویی… و حالا امسال آب و جارو کردن‌های دلی برای ورود به ماه خدا، هم زمان شده با آب و جارو‌های بهار. شروع می‌کنم به سبک سنگین کردن کرده هایم. اول سراغ مادرانه‌ها می‌روم. ریز می‌شوم تا ببینم کفه مادر کم حوصله و گیر بده و بُکن نکن گویم سنگین‌تر است یا آن یکی. یاد عنوانی می‌افتم که مدت هاست در قلّه‌ی ذهنم جا خوش کرده، «لطافت رفتاری» و بعد همه رفتارهایم با فرزندانم را در قالب «رشد والد در جریان والدگری» سبک سنگین می‌کنم.

بروز و تجربه کردن خصایص و رذائل اخلاقی لشکر عمر سعد در افراد تک بُعدی نگر، حتی در عصر حاضر

این دغدغه را با یک کارشناس مذهبی و مشاور مسائل خانواده، «حجت الاسلام دوست محمدی» در میان گذاشتم؛ استاد از نظر شما تقویت و توجه به لطافت‌های رفتاری چه جایگاهی در نظام ارزشی مسلمانان دارد؟ لطفا مشخصا از این زاویه وارد بحث شویم که هر چند همه ما در اولین نگاه به وقایع کربلا آنجا را با یک عینک نظامی رصد می‌کنیم، و واقعه عاشورا را یک میدان جنگ بین حق و باطل می‌بینیم، اما با صحنه‌های بسیاری هم مواجه می‌شویم که در اوج لطافت و صمیمیت است. این تعارض را چطور برایمان توضیح می‌دهید؟ این در حالی است که برای ما، در مواقع بحران که هیچ، حتی در شرایط آرام و آسوده در منزل‌مان هم کمتر این لطافت رفتاری مورد توجه قرار می‌گیرد.

حاج آقا «دوست محمدی» این طور آغاز می‌کنند: «اولا تاکید می‌کنم که همه روز عاشورا و همه جا کربلاست، به این معنی که ما همیشه فی مابین حق و باطل قرار داریم و اینکه در آن لحظه حق را انتخاب کنیم یا باطل را، می‌تواند تعیین کننده‌ی مواضع ما در مواقعی مانند کربلا و عاشورا باشد.

ماجرای کربلا در روز عاشورا یک ظاهر کاملا نظامی دارد، اما افرادی که در این محیط نظامی نقش آفرین هستند به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند. گروه اول افرادی که تک بُعدی نگر هستند یعنی در اصل زندگی را در یک بُعد برای خودشان تعریف کرده‌اند و در تمام طول زندگی‌شان همه‌ی چیز‌هایی که پیرامون‌شان هست را فدای آن یک بُعد می‌کنند.

شما در لشکر عمر سعد این صحنه را دیدید. مانند شمر که بُعد زندگیش فقط پول است، لذا وقتی حتی روی سینه‌ی امام حسین نشست، امام چشم باز کرد و گفت جای بلندی پا گذاشته‌ای شمر، آیا می‌دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری می‌دانم تو کیستی، تو حسینی، پدرت علی مرتضی هست، مادرت فاطمه‌ی زهراست، جدت رسول الله، جدت خدیجه‌ی کبری. امام حسین سوال کرد آیا شمر با اینکه می‌دانی من کیستم می‌خواهی سر از بدن من جدا کنی؟ شمر می‌گوید: آخر یزید در قبال سرتو به من جایزه می‌دهد.

بعد امام حسین می‌گوید شمر! آیا ارزش جایزه‌ای که یزید به تو می‌دهد از شفاعت جدّم رسول الله و پدرم علی مرتضی و خودم بیشتر است؟ شمر می‌گوید: قسم به خدا که یک سکه از سکه‌های یزید ارزشش از تو و پدرت برای من بیشتر است. این نگاه، نگاه تک‌بعدی نگری هست. ببینید یک بُعد را فقط برای خودش مهم قرار داده و همه چیز را فدای آن یک بُعد می‌کند، دختر، پسر، همسر، شرافت، غیرت، دین، وفاداری، حیا، وطن، ملت.

تمام آنچه که برای یک انسان ممکن است ارزشمند باشد در آدم‌های تک بُعدی قربانی خواهد شد. وقتی نگاه تک بُعدی در زندگی داریم و ابعاد دیگر زندگیمان را نمی‌بینیم حتما گرفتار خصایص و رذائل اخلاقی می‌شویم. این را در کربلا در لشکر دشمن به وضوح می‌بینم، بعضی افراد برای شهرت به حسین بن علی سنگ می‌زدند، یعنی آمده بودند برای اینکه معروف بشوند، خب معروفیت یک بُعد از زندگی هست.

متاسفانه ما در عصر حاضر هم به وضوح این صحنه‌ها رامی بینیم. در نظام سیاسی می‌بینیم، در نظام هنری می‌بینیم، هنرمندانی را می‌بینیم در لایه‌های اجتماعی. مثلا در حوزه‌ی اجتماعی آدم‌ها با شهرت‌های بالا حاضرند وطن فروشی کنند، مردم فروشی کنند. جملاتی در حق ملتی بگویند که توسط همان ملت رشد کرده اند، این‌ها آثار تک بُعدی نگری است. جلوه کردن رفتار‌های عباس گونه و رفتار‌های حسین گونه در افرادی که به چهار بعد زندگی توجه دارند و در هر لحظه تکلیف محورند.»

تکلیف محوری همان اصطلاحیست که گفتنش آسان است، اما رعایت کردنش چه ظرافت‌ها که ندارد، خصوصا در دنیای ظریف و لطیف مادرانه و پدرانه. استاد بحثش را در این باره ادامه داد: از طرفی وقتی به لشکر سیدالشهدا نگاه می‌کنیم، دسته دوم را می‌بینیم، کسانی که زندگی را در یک بُعد تعریف نکردند.

امام حسین و یارانش کسانی هستند که می‌گویند زندگی ابعاد مختلفی دارد که یک بُعدش هم خداست؛ لذا مغایرتی ندارد امام حسین حتی در بحران و در حال رفتن به میدان جنگ باشد می‌بیند اسبش ذوالجناح حرکت نمی‌کند، دنبال علت‌عدم حرکت اسب می‌گردد، می‌بیند بچه کوچکی دوتا پای اسب را بغل گرفته و اجازه نمی‌دهد اسب برود، امام به جای اینکه مثلا مادر آن بچه را صدا بزند که بیا بچه را ببر، خودش از اسب پیاده می‌شود، بچه را بغل می‌کند و اورا به آرامش می‌رساند، اشک‌هایش را پاک می‌کند، صورتش را می‌بوسد، بعد او را به عمه‌اش یا به کسی که به او دلبستگی دارد می‌سپارد و به میدان جنگ می‌رود.

مغایرتی ندارد اگر جون غلام امام حسین که سیاه بوده و حتی در تاریخ هست که بد بو بوده و الان از ضربات جنگ آسیب دیده، اما امام حسین را صدا نمی‌کند، چون پیش خودش می‌گوید: «من که برادر حسین نیستم، من که برادر زاده‌اش نیستم، من که خواهر زاده‌اش نیستم، من چه نسبتی دارم با حسین که حسین را صدا کنم» در همین لحظات امام حسین صدای قلب او را می‌شنود و سر او را روی زانو می‌گذارد و اولین کاری که می‌کند این است که دعایش می‌کند، اللهم بیض وجهه یعنی خدایا رویش را سفید گردان، و طیّب ریحه یعنی بوی خوش به او بده و نقل هست که همان گونه که صورت به صورت علی اکبر می‌گذارد صورت به صورت این غلام سیاه می‌گذارد و او را می‌بوسد. این‌ها نتیجه‌ی چند بُعدی نگری و دیدن همه‌ی ابعاد زندگیست.

چهار بُعد زندگی انسان در کل زندگی

استاد دوست محمدی ابعاد زندگی هر انسانی در کل زندگی‌اش را این گونه شرح داد: بُعد اول؛ خودت، اولین بُعدت این هست که باید به خودت احترام بگذاری و به خودت توجه کنی که البته این خودش بحث مفصلی هست. بُعد دوم، همنوعانت؛ همنوعانی هستند در کنار من. در لایه‌های اقوام، محارم، پدر، مادر، زن، شوهر، فرزند، هم کیش، هم عقیده، هم وطن، غیر هم کیش، کسانی که در دنیای من زندگی می‌کنند.

این‌ها یکی از ابعاد زندگی من هستند و من باید در هر لحظه‌ای به این بعد از زندگی‌ام توجه کنم در حالی که به خودم هم توجه می‌کنم. بعد سوم محیط زیست‌ات هست، چهارمین بُعد هم خداست. پس مغایرتی ندارد من موقعی که در حال نماز خواندن هستم اگر بچه‌ام دارد به سمت سماور یا خطری می‌رود طبق حکم شرعی نمازم را بشکنم و او را نجات دهم. نماز خواندن پیامبر در حالی که از موقع تشهد تا آخر نماز، حسین کوچک را بغل گرفته بود، محصول تک بُعدی نگر نبودن پیامبر و تکلیف گرا بودن در ابعاد چهارگانه‌ی زندگی است.

در ادامه‌ی بحث، درباره تکلیف گرا بودن، استاد مثال‌هایی زد که باید پیوست می‌شد با مواجه‌های پدرانه و مادرانه مان. استاد ادامه داد: روایت هست که پیامبر در حال خواندن نماز و در تشهد بودند حسین آمد روی پای او نشست، پیغمبر همه‌ی باقی نماز را با حسین خواند، یعنی بغلش گرفت، بلند شد با او رکوع رفت، موقع سجده حسین را می‌گذاشت روی زمین سجده می‌کرد و مجددا حسین را در ادامه‌ی نماز بغل می‌کرد.

مغایرتی ندارد پیامبر سجده‌ی نمازش را طولانی کند، چون حسن و حسین موقع سجده بر پشتش نشسته‌اند و بازی می‌کنند. چون انسان‌هایی که تک بُعدی نگر نیستند و ابعاد مختلف زندگی‌شان را می‌بینند در هر شرایطی که هستند چه آسایش، چه جنگ، چه بحران به این توجه می‌کنند که من نسبت به این ابعاد وظایف و تکالیفی دارم، یعنی خودم، همنوعانم، محیط زیستم و خدا. دقت می‌کنند که آنچه که در آن لحظه وظیفه‌ی من هست، چیست.

این گونه انسان‌ها تکلیف محورند. کسی که گرفتار بیماری تک بُعدی نگری باشد، حتما به نوعی به دخترش، به پسرش، به خانواده‌اش ظلم خواهد کرد آخرین نمونه‌ای که مثال می‌زنم، تیر خلاص همه‌ی حرف هاست. امام حسین (ع) بسیار غیرتمند و فوق العاده خانواده گرا بودند، لذا مغایرتی ندارد اگر در گودال قتلگاه باشد، قلبش تیر خورده باشد، بدنش جراحت داشته باشد، وقتی شمر به یارانش دستور می‌دهد از کنار گودال قتلگاه به خیمه‌های امام حسین حمله کنید از جایش برخیزد حتی اگر با تکیه بر شمشیرش باشد.

در تاریخ داریم که می‌گوید وقتی یاران شمر از کنار گودال به خیمه‌ها حمله کردندف دیدند امام حسین تکیه زده به ذوالفقار (شمشیرش)، بلند شد تمام بدن خون‌آلود بود فرمود: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید، من هنوز زنده‌ام، حق ندارید تا من زنده‌ام به خانواده‌ام تعرض کنید. پس این یعنی تکلیف گرایی.

الان تکلیفم این هست که بخوابم، الان تکلیفم این هست که بیدار باشم، الان تکلیفم این هست که بدوم، الان تکلیفم این هست که بایستم، الان تکلیفم این هست که در مواجهه با فرزندم صبورتر باشم، زود از کوره در نروم، الان تکلیفم این هست که برای لطیف‌تر بودن در رفتارهایم خصوصا رفتار‌های پدرانه ویا مادرانه‌ام بیشتر دقت و توجه کنم، الان تکلیفم این است که مراقب باشم با رفتار و گفتارم به بی‌تابی و کلافگی فرزندم دامن نزنم، و او را به آرامش برسانم، حتی الان تکلیفم این است که در صحبت با فرزندم لحن مهربانانه‌تر و یا محترمانه‌تری به کار ببرم، الان تکلیفم این است که نگرانی فرزندم را از بین ببرم شاید حتی با یک بغل کردن ساده و یک نگاه لبریز از مهر چند ثانیه ای، الان وظیفه‌ام این است که جنبه‌ی لطافت پدرانگی‌ام غالب شود بر جنبه‌ی اقتدار پدرانگی ام، الان تکلیفم این است که با فرزندم بازی کنم، به او دل بدهم در بازی کردن و…

لذا اگر کسی گرفتار بیماری تک بُعدی نگری شد، حتما خصایص و رذیله‌های اخلاقی لشکر عمربن سعد را بروز خواهد داد و تجربه خواهد کرد، حتما به نوعی به دخترش، به پسرش، به خانواده‌اش ظلم خواهد کرد. اما اگر مانند سیدالشهدا تکلیف گرایی در ابعاد چهار گانه‌ی زندگی (خودت، همنوعانت، محیط زیستت و خدا) را دید و به هر چهار بُعد توجه کرد بداند که به زودی رفتار‌های عباس گونه و رفتار‌های حسین گونه در رفتار‌های او جلوه خواهد کرد.»

در این گفتگو مثال‌های استاد در مورد تکلیف گرایی تمام شد و حالا خوب می‌فهمم که چرا وقتی امام حسین در کوفه بوده و خبر شهادت مسلم را به اومی دهند، اولین واکنش امام فارغ از هر گونه تدبیر نظامی در آن لحظه این بوده که دختران مسلم را پیش من بیاورید، بعد دختران مسلم را بغل می‌کند، نوازش می‌دهد و با لطافت و مهربانی می‌گوید از این به بعد خودم پدر شما هم هستم.

کاش همین رفتار حسین گونه همیشه در دلم بماند، همین هواداری دل بچه‌ها حتی در بحران ها. کاش یادم بماند که بچه همیشه برای پدر و مادر بچه است و دریافت محبت و لطافت مادرانه و پدرانه سن و سال و جنسیت و پسر و دختری هم برنمی دارد؛ و همین است که وقتی علی اکبر ۲۷ساله می‌خواهد به میدان برود امام حسین چندین بار به بهانه‌های مختلف با لطافت و مهربانی او را پیش خودش فرا می‌خواند، مثلا یکبار برای صاف کردن کلاه خود علی اکبر، یکبار برای مرتب کردن زرهش و…خیالم می‌گوید امام حسین می‌خواسته علی اکبرش را از محبت پدرانه‌اش سیراب و سیراب‌تر کند، چه اشکالی دارد فرزندش پسر باشد و چه اشکالی دارد که حتی فرزندش احتمالا ۲۷ساله باشد…

 تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید!

حرف‌های استاد دوست محمدی که تمام شد یکبار دیگر به سراغ جملاتی می‌روم که قبلا در این رابطه از استاد فاطمی نیا شنیده بودم: خشم ما را بیچاره کرده است، نمی‌گذارد به جایی برسیم! هی دور خود می‌چرخیم، چرا که بداخلاقیم! امام صادق (ع) فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمی‌کند.»

آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمی‌توانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمی‌آید؛ و چه پایان تامل برانگیزی هست برای این مبحث، این جملات از استاد فاطمی نیا: «اهل قسم نیستم، ولی مجبورم، دلم می‌سوزد. خانم‌ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا سلام‌الله‌علی‌ها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی‌آید، خودتان را معطل نکنید. هی اوقات تلخی راه می‌اندازد، عصبانی می‌شود، بعد هم میخواهد بشود زبدةالعارفین»؛ یک‌بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: دین اسلام الان تکلیفم مغایرتی ندارد دوست محمدی امام حسین یک ب عد ی نماز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۴۳۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شورا رکن چهارم نظام تصمیم‌گیری کشور/ انتقاد از تضعیف جایگاه شوراها

شوراها نهادهایی نوپا در کشور محسوب می‌شوند و هنوز جای رشد بسیاری در حیطه‌های مختلف دارد، رشدی که بدون نگاه مثبت حاکمیت از جمله دولت و مجلس اثرگذار نیست تا این نهاد مردمی به جایگاه واقعی خود برسد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»؛ زمانی که معمار کبیر انقلاب اسلامی این جمله را در میان مردم بیان و ریل‌گذاری حرکت عظیم ملت را بنیان نهاد، برای نخبگان و خواص مشخص بود که جمهوریت و توجه به نقش مردم در اداره کشور برای امام راحل چه جایگاه ویژه‌ای دارد.

بعدها در تدوین قانون اساسی، آن هنگام که ۱۱ اصل به صورت مستقیم و غیرمستقیم به مقوله نقش مردم در اداره کشور و شوراها اشاره داشت، این موضع روشن‌تر شد.

در اصول ششم، هفتم، دوازدهم، چهل‌وهشتم، صدم، صدویکم، صدودوم، صدوسوم، صدوچهارم، صدوپنجم و صدوششم قانون اساسی به جایگاه شوراها و مدیریت محلی به‌طور مستقیم پرداخته شده است. این اصول نشان می‌دهد شوراها در کنار قوای مقننه، مجریه و قضائیه، رکن چهارم تصمیم‌گیری و اداره امور کشور هستند و هیچ‌گاه نمی‌توان آن‌ها را از جریان قدرت حذف کرد.

شاید تشکیل شوراها در دهه ۷۰ را بتوان دوره بلوغ اجرای قانون اساسی در کشور دانست که به این اصل مترقی عینیت بخشید و پایه‌گذاری تمرکززدایی از اداره امور کشور را رقم زد. اولین قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی و انتخابات شهرداران در تاریخ ۱۳۷۵/۳/۱ به تصویب رسید و اصلاحات و الحاقات آن نیز تا سال ۸۶ در جریان بود.

اهمیت شوراها به ویژه در اصل ۱۰۳ قانون اساسی ملموس‌تر است، بر اساس این اصل استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوری که از طرف دولت تعیین می‌شوند، در حدود اختیارات شوراها، ملزم هستند که تصمیمات آن‌ها را رعایت کنند.

این اصل نشان می‌دهد وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های شوراها بسیار بیش از آن چیزی تاکنون محقق شده است می‌تواند گسترده باشد، شوراها از مهم‌ترین نهادهای اداره کشور هستند که به دلیل ارتباط مستقیم با مردم، به جمهوریت نظام جامه عمل می‌پوشانند.

احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی که سه دوره در مجلس حضور داشته، از جمله کسانی است که خاستگاهش را می‌توان شورای شهر دانست. وی در زمینه ظهور و بروز اختیارات شوراهای شهر در مقایسه با اصول قانونی اساسی به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: آنچه که مسلم است، نگاهی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شوراها در چندین فصل داشته در عمل محقق نشده است و آنچه که وظایف شوراها در قانون اساسی بوده در طول این سال‌ها به قوانین عادی برای اجرا تبدیل نشده است.

شوراها مسیر را برای پذیرفتن مسئولیت بیشتر هموار کنند

وی می‌افزاید: جای تأسف است که هرچه جلوتر هم می‌رویم، با این حال که شوراها با تجربه تر بالنده‌تر و باانگیزه تر می‌شوند، این وضعیت بهبود پیدا نمی‌کند، بلکه روز به روز حاکمیت به معنای دولت در تمام ادوار نسبت به شوراهای شهر و روستا کم لطف‌تر می‌شود و کمتر مسئولیتی را به شوراها می‌سپارد.

نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه به نظر می‌رسد هرچه جلوتر رفتیم در حقیقت وظایف شوراها کمتر شده است، تاکید می‌کند: در طول این سال‌ها قوانینی در مجلس تصویب شده است که شوراها را گاهی تضعیف کرده و قطعاً تقویت نکرده است. بنده در تمام این سال‌ها این مسئله را در مجلس شورای اسلامی مطرح کرده ام.

امیرآبادی فراهانی با اشاره به اینکه بخشی از این موضوع به عملکرد بعضی شوراها بازمی‌گردد معتقد است، گاهی یک تصرف غیرقانونی یا مسئله مالی درباره یک شورای شهر یا روستا که در جراید و رسانه‌ها مطرح می‌شود، موجب می‌شود مسئولان دولتی نسبت به وضعیت عملکردی شوراها نگران شوند.

وی اضافه می‌کند: خود شوراها بهتر می‌توانند مسیر را برای پذیرفتن مسئولیت بیشتر هموار کنند، در واقع شوراها باید اعتماد جلب کنند، به قوانین بیشتر مسلط شوند و تمام اعمال خود را بر مبنای قانون تنظیم کنند.

وی می‌افزاید: استانداری‌ها هم باید آموزش شوراها را جدی بگیرند و به شوراها مشاوره حقوقی بدهند تا کمک کنند فضایی که در مسیر بی‌اعتمادی پیش آمده است، از بین برود.

نماینده قم در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش که چه نمره‌ای به عملکرد شوراها در سراسر کشور داده می‌شود، می‌گوید: نمی‌شود به طور کلی در کشور به شوراها نمره داد و ارزیابی هر شورا مختص به خود آن شورا است. در استان قم شوراها در تمام ادوار نمره بالای ۱۸ دارند.

ساز و کاری برای اجرایی شدن نظارت مردمی

نرجس نیازمند، عضو شورای اسلامی شهر قم هدف قانون اساسی از قرارداد اصولی برای شوراها پیشبرد برنامه‌های اجتماعی، فرهنگی، عمرانی و آبادانی شهرها و روستاها را مشارکت و ارائه نظرات مردم می‌داند.

وی با اشاره به اینکه شوراها تداعی مشارکت مردم در اداره کشور هستند، ادامه می‌دهد: سیاست‌گذار و ناظر مدیریت شهری در مباحث مختلف اعضای شورا هستند که این امر خطیر می‌تواند ظرفیت بزرگی برای پیشبرد امور باشد.

این عضو شورای اسلامی شهر قم با بیان اینکه یکی از اهدافی که در شوراها باید پیگیری شود مدیریت یکپارچه شهری است، خاطرنشان می‌کند: در صورتی که این مهم ایجاد شود به طور قطع پیشرفت‌های بیشتری در امور شهری رخ می‌دهد و هماهنگی بیشتری برای خدمت‌رسانی به مردم ایجاد می‌شود.

نیازمند تاکید می‌کند: بسیاری اوقات مردم مشکلاتشان را از چشم شهرداری‌ها می‌بینند، اما قوانین به ما اجازه حل این معضلات را نمی‌دهد چراکه هنوز مدیریت یکپارچه شهری محقق نشده است.

به گفته وی، اختلاف نظر میان اعضای شوراهای شهرها و نظرات مختلف موجب تلاقی اندیشه‌ها و افکار خواهد بود و در صورتی که دید مثبت داشته باشیم از این اختلاف نظر می‌توان برای پویایی مدیریت شهری استفاده کرد.

عضو شورای اسلامی شهر قم می‌افزاید: انتقادات سازنده موجب پیشبرد اهداف خواهد بود، اما اگر انتقادات در سمت و سوی تخریب و سیاه‌نمایی باشد، نه تنها به اهداف اصلی شوراها نخواهیم رسید بلکه عملکرد عادی مدیریت شهری نیز مختل می‌شود.

عمران و آبادانی شهرها نشاندهنده کارآمدی شوراها است

نیازمند با اشاره به تصویب قوانین شهری در مجلس شورای اسلامی، می‌گوید: انتظار می‌رود این قوانین در مسیر تقویت مدیریت شهری تنظیم شود. این تقویت در واقع قوت دادن به مشارکت مردم در امور خودشان است اما بعضی از این قوانین بیشتر سمت و سوی تمرکزگرایی دارد.

وی معتقد است شوراهای شهر موجب پیشرفت و ارتقای سطح عملکرد مدیریت شهری شده است.

به گفته رئیس کمیسیون بانوان و خانواده شورای اسلامی شهر قم، عمران و آبادانی در شهرها و افزایش بودجه شهرداری‌ها را می‌توان از نشانه‌های کارآمدی شوراها در کشور دانست، هرچند همچنان ایراداتی وجود دارد و بعضی جنبه‌ها نیاز به تقویت بیشتری است.

ماشاالله سعادتمند، رئیس شورای اسلامی استان قم با اشاره به رقم زدن مدیریت محلی توسط شوراها، تصریح می‌کند: مجلس شورای اسلامی و دولت مدیریت کلان را به عهده دارند، اما ریل گذاری، تصویب بودجه و نظارت بر عملکرد مدیریت شهری و روستایی از وظایف شوراها است.

به عقیده رئیس شورای اسلامی استان قم، در شش دوره گذشته شوراها به بلوغ خوبی رسیده‌اند و توانسته‌اند وظایف خود را بر اساس قانون اجرایی کنند.

وی تاکید می‌کند: ممکن است بعضی نقصان‌ها در عملکرد شوراهای شهر و روستا وجود داشته باشد که با آموزش اعضای شوراها می‌توان شرایط بهتری را در این زمینه ایجاد کرد. زمانی که تصمیمات شوراها براساس نص قانون باشد، خدشه‌ای بر آن وارد نخواهد بود.

لزوم تحقق مدیریت جامع شهری

سعادتمند تحقق مدیریت جامع شهری را موجب به بلوغ رسیدن جایگاه شوراها در کشور می‌داند و می‌گوید: مدیریت جامع شهری یعنی واگذاری همه امور شهرها و روستاها به شوراها و دستگاه‌های دیگر داخل شهر و روستا و نباید حکمرانی وجود داشته باشد.

به گفته وی، در برنامه هفتم این مسئله به خوبی دیده شده است تا این واگذاری‌ها انجام شود و دولت نیز اهتمام خوبی نسبت به تقویت شوراها دارند. علی طالبی، مدیرکل اموری شهری و شوراهای استانداری قم در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، شوراها را حلقه واسط میان حاکمیت و مردم می‌داند و می‌گوید: وظایف متنوعی برای شوراها دیده شده که از جمله آن انتخاب شهردار، دهیار و نظارت بر آن‌ها است.

وی می‌افزاید: وظیفه دیگر شوراها ریل‌گذاری برای فعالیت شهرداری و دهیاری است که می‌تواند نسبت به آن اهتمام داشته باشد.

مدیرکل اموری شهری و شوراهای استانداری قم اختلاف را امری طبیعی در امور شورایی می‌داند و تاکید می‌کند: تا زمانی که این اختلافات منجر به نزاع و توقف امور نشود، می‌تواند موجب بالندگی و رشد شود اما اگر این اختلافات موجب نزاع یا توقف امور شود قطعاً امری مذموم است.

طالبی می‌افزاید: در عین حال ساز و کارهای اجرایی قانونی برای حل اختلافات وجود دارد و هیئت حل اختلاف استان یکی از این سازوکارها است.

شوراهای شهر و روستا یکی از مهم‌ترین نهادهای ایران در زمینه تمرکززدایی و توسعه متوازن مبتنی بر ویژگی‌های فضایی جغرافیایی است و موجب چابکی در تصمیم‌گیری و نزدیکی فرایندهای تصمیم‌گیری با نظرات توده مردم می‌شود.

این نهادها حتی امروز هم نهادهایی نوپا در کشور محسوب می‌شود و هنوز جای رشد بسیاری در حیطه‌های مختلف دارد، رشدی که بدون نگاه مثبت حاکمیت از جمله دولت و مجلس، ممکن و اثرگذار نیست.

کد خبر 748497

دیگر خبرها

  • شورا رکن چهارم نظام تصمیم‌گیری کشور/ انتقاد از تضعیف جایگاه شوراها
  • امام رضا، محل وفاق تمام مسلمانان جهان است
  • امام رضا (ع) محل وفاق تمام مسلمانان جهان است
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
  • معلمان سکانداران علمی جامعه هستند